۱۳۸۲ فروردین ۱۱, دوشنبه

كاريكلماتور شماره 136

ــ زمستان می گذرد، و از آن جا که دوران استفاده از کرسی و زغال مدت هاست به سر آمده هيچ کس روسياه نخواهد ماند.
ــ هيچ کس حرف هايت را جدی نمی گيرد؛ اين است بزرگ ترين مشکل کسی که به شوخ طبعی شهرت دارد.
ــ تو را به خاطر همه ی فضيلت هايت کيفر می دهند، و آن چه بر تو می بخشايند تنها لغزش های توست.
ــ چه سقوطی بالاتر از اين که يک "هميشه منتقد" بی رحم از تو تعريف کند....
ــ شعارها؛ اختراعی برای نشخوار آسوده ی اذهان خالی از شعور است .
ــ چه تلخ است درک اين حقيقت که عشق با مهربانی تفاوت بسيار دارد.
ــ مرگ را به اندازه ی مردن دوست می دارم.
پاگنده

۱۳۸۲ فروردین ۷, پنجشنبه

كاريكلماتور شماره 135

ــ باران با گلهاي دامنت زيباترين دسته گل را به آب مي دهد .
ــ خودنويسم كلاهش را به احترام كاغذ سفيد بلند مي كند .
ــ خورشيد از حاصل جمع روزها امروز را مي بيند .
ــ تير شهاب تار سياه موي شب را سفيد مي كند .
ــ از سوراخ سقف پشه بندم پشه چكه مي كند .
ــ هر درخت پير صندلي جواني مي تواند باشد .
پرويز شاپور

۱۳۸۲ فروردین ۶, چهارشنبه

كاريكلماتور شماره 134

ــ پرندگان روی سكوت شكوفه های بهاری گلدوزی صوتی می كنند
ــ عاقبت بهار در زير بهمن گلهاي پرپر شده مدفون مي شود .
ــ پرنده در دستگاه پر شكوفه بهاري غرق نغمه سراي است .
ــ نمي توانستم دستي را كه گل مي چيند به گرمي بفشارم .
ــ هر كس صداي پاي خودش را مي شنود .
پرويز شاپور

۱۳۸۱ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

كاريكلماتور نوروزي

ــ خوشبختانه تبعيض نژادي نتوانسته است دامن گلهاي رنگارنگ بهاري را آلوده كند .
ــ درخت غرق شكوفه هم نمي تواند فرا رسيدن بهار را به آدم بدبين بشارت دهد.
ــ عاشق باغباني هستم كه بيشتر از نوبهاران نگران شيشه شكسته گلخانه است .
ــ درخت بهاري ناديدني هاي درخت پاييزي را ديدني مي كند .
ــ تصوير درخت بهاري آب را شكوفه باران مي كند .
ــ نسيم بهاري سرشار از صداي شكفتن شكوفه هاست .
ــ شكوفه هاي بهاري آرزوهاي برباد رفته پائيز است .
ــ بهار با سرعت باد پائيزي مي گذرد .
پرويز شاپور

۱۳۸۱ اسفند ۲۱, چهارشنبه

كاريكلماتور شماره 132

ــ همزمان با پرپر شدن گل ، اشك روي پرنده مي ريزد .
ــ به وسيله قطره باران تبخير شده براي خورشيد پيام مي فرستم .
ــ تصوير روشنايي را در چشم شب زنده دار ستاره مي بينم .
ــ قله اي كه زياد از كوه بالا برود ديده نمي شود .
ــ قله اي كه از كوه بالا نرود بر فراز نمي نشيند .
پرويز شاپور

۱۳۸۱ اسفند ۱۹, دوشنبه

كاريكلماتور شماره 131

ــ در جايي كه همه مي لنگند ، همه بر فردي كه نمي لنگد مي خندند.
ــ دشمني كه كلام شيرين بر لب دارد ، شمشيرش خيلي تيزتر است .
ــ خالي ترين ظرفها بلندترين صدا ها را مي دهد .
ــ خدا اشك را آفريد تا آتش دروني را خاموش كند .
ــ درخواست ها ، گرم و تشكرات سردند .
ــ جهنم واقعي وجدان معذب است .

۱۳۸۱ اسفند ۱۸, یکشنبه

كاريكلماتور شماره 130

ــ از وقتي كه خودش را به موش مردگي زده بود ، از دست گربه ها امان نداشت .
ــ كسي كه در خانه شيشه اي زندگي مي كند نبايد سنگ بيندازد
ــ ملك الموت ، اولين آشنا در فصل دوم زندگي است
ــ دست عجول به جاي ماهي ، قورباغه مي گيرد .
ــ خاركن با پاي برهنه راه نمي رود .
م . عرفاني

۱۳۸۱ اسفند ۱۴, چهارشنبه

كاريكلماتور شماره 129

ــ وقتي چراغي را خاموش مي كنم شب در تاريكي پايكوبي و دست افشاني مي كند .
ــ چون عمر باز نمي گردد زندگي هم راه يكطرفه پيش پاي موجودات مي گذارد .
ــ با دسته گلي متنوع تر از بانگ خروسها به استقبال طلوع خورشيد مي شتابم .
ــ طوفان پرچم پيروزي جنگل را در واپسين دم حيات با جان كندن به اهتزار در مي آورد .
ــ موجودات ميوه هاي درخت زندگي هستند كه پس از رسيدن از شاخه جدا مي شوند .
پرويز شاپور