۱۳۸۲ خرداد ۱۰, شنبه

كاريكلماتور شماره 156

ــ قناعت را بايد از سفره هفت سين ياد گرفت كه سالهاست تعداد سين هايش تغيير نكرده است .
ــ خساست را از چشمش ياد گرفته بود كه هر چقدر به آن نور مي تاباند ، تنگ تر مي شد .
ــ آدم ها وقتي به آسمان خوشبين بودند هواپيما ساختند و وقتي بدبين شدند چترنجات را .
ــ كسي كه خود را به نور ماه راضي كند ، نور خورشيد كورش خواهد كرد .
ــ تجربه ، تنها معلمي است كه اول امتحان مي گيرد و بعد درس مي دهد .
ــ گاهي موقع راه رفتن فراموش مي كنم كه دارم مي روم يا مي آيم .
ــ با مخالفت باد ، رضايت بادبادك براي پرواز جلب مي شود .
ــ دلم تنگ مي شود ، آن را قالب كفاشي مي زنم .
ــ درخت باردار با خوردن سنگ ، فارغ شد .
ــ وقتي دلم مي گيرد ، ديگر ول نمي كند .

۱۳۸۲ خرداد ۶, سه‌شنبه

كاريكلماتور شماره 155

ــ از دودلي خسته شده بودم ، يكي از آنها را براي زاپاس كنار گذاشتم .
ــ از بس سرش را با چيزهاي مختلف گرم مي كرد ، موهايش سوخت .
ــ مگسهاي قرن 21 ، غذايشان را از زباله هاي اتمي تامين مي كنند .
ــ براي اينكه حرف هاي بزرگ بزنم ، هميشه آنها را متر مي كنم .
ــ در انتخاب واحد زندگي ، دروغ پيش نياز همه درسهاست .
ــ بهترين جا براي تبعيد زنبوران مجرم ، گلهاي قالي است !
ــ براي تفسير لحظه ، ثانيه شمار را متوقف كرد .
ــ سيب زميني خاكي ترين ميوه هاست .
ــ قلم زلزله نگار انديشه است .

۱۳۸۲ خرداد ۴, یکشنبه

كاريكلماتور شماره 154

ــ رويايم به حقيقت پيوست و ديگه چيزي براي فكرم باقي نمانده جز غم دوري !
ــ افكارم بخاطر مرگ تعصب ، به مدت يك دقيقه با لبخند سكوت كردند .
ــ از افكار محترمم خواهش مي شود ، تعصب را كنار بگذارد .
ــ با راه رفتن فكر مي كنم تا افكارم تحركي نداشته باشند .
ــ در روز سالگرد افكارم به چيزي فكر نمي كنم !
. ــ در سكوت ، ناله فكر گم شده ام را شنيدم
.ــ تعصب بي جا مانع كسب است !!
ــ به كمك عقل ديگه فكر نمي كنم .
ــ افكارم عاشق رويايم شد !!!
كاميار جعفري

۱۳۸۲ خرداد ۳, شنبه

كاريكلماتور شماره 153

ــ در را به روي افكارم محكم بستم .
ــ افكارم را پشت ديوار قاب عكس پنهان كردم .
ــ افكارم مرا دنبال مي كند حتي در خواب !!
ــ افكارم را در سكوت زنداني كردم !!!
ــ افكارم را در لابلاي كاغذها گم كردم
ــ افكارم بر خلاف من حركت مي كنند .
ــ تعصبم خودكشي كرد ، تا من راحتر فكر كنم !!
ــ هنگامي كه تعصب مرد افكارم يك صدا شدند .
ــ در روز سالگرد تعصب ، افكارم كروات مشكي زده بود .
كاميار جعفري

۱۳۸۲ اردیبهشت ۳۰, سه‌شنبه

كاريكلماتور شماره 152

ــ هيچ چيز مثل ديدن مرغهاي پر كنده داخل مغازه ها ، غيرت يك خروس را جريحه دار نمي كند .
ــ آنقدر قيمت مسكن و نرخ اجاره بالا رفت كه ديوارها هم موش ها را جواب كردند .
ــ تنها پزشكي كه بدون معاينه به مريض آمپول مي زند ، زنبور است .
ــ گل مصنوعي هيچ وقت لذت شكفتن را درك نكرده است .
ــ در تاريكي شب ، كبريت به ارزوي خورشيد شدن مي رسد .
ــ تاريخ انقضاي خنده روي صورت هيچكس حك نمي شود .
ــ ميوه آرزوي حال گرفتن را چاقو را به گور خواهد برد .
ــ هيج موجودي بي دست و پا تر از مار نيست .

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

كاريكلماتور شماره 151

ــ توي گودال حفره كندم !!!
ــ ساعتم خوابيد من هنوز بيدارم !
ــ با يك سبد شكوفه به ديدن درخت پير رفتم .
ــ ديوانه كسي است كه حرف دلش را مي زند .
ــ ديگر وقتي به سراغ خيالم مي روم ، در را به رويم باز نمي كند .
كاميار جعفري

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

كاريكلماتور شماره 150

ــ بعضي ها ، براي اينكه شكارشان كامل باشد ، كسي را شير مي كنند و كساني را تير ....
ــ بعضي ها براي نشان دادن مخالفتشان با آپارتايد ،روزگارشان را سياه مي كنند .
ــ بعضي ها ، به تاريخ درس ميدهند و بعضي از تاريخ درس مي گيرند.
ــ بعضي ها به دنبال خشت و گلند و بعضي به دنبال جان و دل ....
ــ حماقت را چه عرض كنم ولي صداقت به توضيح احتياج دارد .
ــ تا ته دلتان قرص نشده دنبال درد سر نگرديد .
حميد شاد
نشريه طنزوكاريكاتور

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

كاريكلماتور شماره 149

ــ ماهي منزوي در دريا هم تنگش را ترك نمي كند .
ــ درخت دولا شده بود و از حوض اب مي نوشيد .
ــ گربه نگاهش را با ماهي ميزان مي كند
ــ فكر پرنده محبوس آزاد است .
ــ آب از تشنگي هلاك شد !!!
ــ در قلبم اشك مي ريزم .
پرويز شاپور

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۰, شنبه

كاريكلماتور شماره 148

ــ اگر روباه را براي دزديدن مرغ ببخشي ، گوسفندت را هم خواهد برد .
ــ ماهي گفت : حرفهاي زيادي دارم بزنم ولي دهانم پر از آب است .
ــ وقتي درختي به تنهايي در برابر باد مقاومت مي كند ، مي شكند .
ــ دروغ مي دود ، تا به دست حقيقت گرفتار شود .
ــ تيك تاك ساعت فرياد مرگ ثانيه هاست .
ــ چخماق ، آتش بيار معركه سنگ هاست .

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه

كاريكلماتور شماره 147

ــ متوجه شدم که او چه تنهاست؛ هم در درون و هم در بيرون. چرا که واقعيت را به خوبی می ديد و شهامت گفتن اش را هم داشت.
ــ بايد ميان دوست داشتن و شناختن يکی را برگزيد، ميان دانستن و لذت بردن نيز.
ــ دشمنان نيستند که انسان را به تنهايی و انزوا محکوم می کنند؛ دوستان اند.
ــ همين که دريابی در حماقتت تنها نبوده يی با مخاطبت هم عقيده خواهی شد.
پاگنده
ــ نميدونم چرا عادت کرديم به هرچی که مثل خودمون افقی حرکت نکنه ، بگيم "ساکن" !
ــ زندگی يه کوچه بن بسته که پر از پس کوچست.....
ــ درخت همه چيش خوبه، غير از سکونش
گردآوري مهدي(جارچي)

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه

كاريكلماتور 146

ــ آدمي همواره درصدد پيدا كردن عشق است و معشوق بهانه اين جستجو است .
ــ معمولاً همانقدر كه براي بعضي ها آب مي خورد ، براي بعضي نان مي كند
ــ در زندگي ، بعضي ها دستشان بند است و بعضي پايشان گير
ــ امروز روز،‌نان توي زد و بند است ، نه توي نانوايي ...
ــ آدمي را نمي دانم ولي خاطرات زنده مي شوند ...
ــ در دنيا هستم و با دنيايم ولي در دنياي خودم !!
ــ دريا واسه اين آبيه مه به آسمون نگاه مي كنه ...
حميد شاد
طنزو كاريكاتور