۱۳۸۲ مرداد ۴, شنبه

كاريكلماتور شماره 171

ــ كمترين آمار طلاق متعلق به حلزون هاست ، چون نه مشكل خانه دارند نه ماشين !!!
ــ به حال دل شكسته ام آنقدر اشك مي ريزم كه سيل خرده هايش را با خود ببرد .
ــ ديروز آبزيان طرفدار محيط زيست عليه ماهي دودي ها تظاهرات كردند .
ــ‌ وقتي روي سنگ قبرش آب مي پاشم ، روحش تازه مي شود .
ــ هيچ وقت به لامپي كه مي سوزد ، پماد سوختگي نمي زنم .
ــ از بس باهوش بود ، آمپول بيهوشي بهش اثر نمي كرد .
ــ چون مي خواست رك حرف بزند ، پوست تنش را كند .
ــ قبل از اين كه غصه ، مرا بخورد ، مي خورمش .
ــ‌ روز تولد بيابان ، يك تكه ابر به او هديه كردم .
ــ به خاطر موهاي مصنوعي ام از باد متنفرم .
ــ‌ چاشني غذاهاي من ، ترشي غصه هايم است .
يخمك جام جم

۱۳۸۲ تیر ۲۹, یکشنبه

كاريكلماتور شماره 170

ــ مترسك روي داربست چوبي به دنيا مي آيد ،‌بر روي آن زندگي مي كند و همان جا هم مي ميرد .
ــ هستي براي مترسك به چهار چوب كشيده شدن است ، اما هيچ گاه به آسمانها نخواهد رفت .
ــ شايد نخستين سازنده مترسك يك انسان باشد ، اما به يقين دشمن حتمي آن نيز انسان است .
ــ هيچ كس نمي خواهد مترسك يا كلاغ باشد ، اما عده اي مترسك و عده اي كلاغ هستند .
ــ مي گويند مترسك را دوست دارند ، اما يك لحظه هم حاضر نيستند جاي او باشند .
ــ كلاغ هر چه سحر خيز باشد ، باز مترسك زودتر از او سر جاليز حاضر است .
ــ كلاغ ، مترسك را با قاروقارش آزار مي دهد و مترسك با سكوت .
ــ دوستداران مترسك ، لباس هاي ژنده خود را به او هديه مي دهند .
ــ اگر مترسك مغز داشت ، زير آفتاب تا حالا منفجر شده بود
.ــ كلاغ سيصد ساله نتوانست مترسك پير را به ستوه بياورد .
ــ اگر مترسك عقل داشت ، حتما مزرعه را ترك مي كرد .
ــ مترسك براي خودش مترسك است و براي كلاغ هيچ .
ــ در مزرعه زندگي يكي مترسك مي شود و يكي كلاغ .
ــ كلاغ بهانه اي بيش براي ساخته شدن مترسك نيست .
ــ كلاغ مرد سياه پوش مسابقه فوتبال مترسك هاست .
ــ مترسك كلاغ را قبول ندارد و كلاغ مترسك را .
ــ مترسك و كلاغ ، زوج هنري خوبي هستند .
ــ سكوت مترسك ، چراغ سبز كلاغ است .
ــ هستي مترسك به كلاغ بستگي دارد .
ــ هر چيز تمام شود ، جنگ كلاغ و مترسك تمام نخواهد شد .
اصغر نديري

۱۳۸۲ تیر ۲۸, شنبه

كاريكلماتور شماره 169

ــ اگر آدمخوار بودم آدمهاي باتجربه و پخته را انتخاب مي كردم .
ــ خون آشام تنها موجودي است كه با هيچ گروه خوني مشكل ندارد .
ــ وقتي موهاي سرش از تعجب سيخ شد ، هوس كباب كوبيده كردم .
ــ گربه شكمو از دزديدن پيچ گوشتي هم دريغ نمي كند .
ــ چتر در روز باراني ، بهترين الگوي فداكاري است .
ــ حقوق بشر روي صابون قدرت سرخورده است .
قلمم در خامي به پختگي رسيده است .
ــ حباب نفس بكش ، مي ميرد .
يخمك جام جم

۱۳۸۲ تیر ۲۳, دوشنبه

شايد كاريكلماتور

ــ اگر شما از کسی متنفر ايد، از چيزی در وجود او بيزار ايد که بخشی از وجود خود شماست. آن چه بخشی از وجود خود ما نباشد، مشوب امان نمی کند.
ــ نتايج روشن و عالی، الزامن نبايد علل روشن و عالی نيز داشته باشند .
ــ عمده ء جاذبهء دين در پاک کردن مرگ از آيندهء پيروانش است.
پاگنده
كاريكلماتور شماره 167

ــ شنيدن بهشت است و ديدن جهنم !!!
ــ كلمات نمي توانند حقيقت را عوض كند .
ــ كلمات حبابهاي آبند و اعمال قطرات طلا .
ــ در شطرنج ، ابلهان به شاهان ار همه نزذيكترند .
ــ دويدن كافي نيست بايد به موقع دويد .
ــ ساعتم براي ارضاي غرورش جلو مي افتد .

۱۳۸۲ تیر ۱۶, دوشنبه

شايد كاريكلماتور

نحوه دوشيدن شير 2 گاو شما از ديدگاهاي مختلف ...
سوسياليسم :دو گاو داريد.يكي را نگه مي داريد.ديگري را به همسايهء خود مي دهيد.
كمونيسم : دو گاو داريد.دولت هر دوي آنها را مي گيرد تا شما و همسايه تان را در شيرش شريك كند..
فاشيسم : دو گاو داريد.شير را به دولت مي دهيد.دولت آن را به شما مي فروشد..
كاپيتاليسم : دو گاو داريد.هر دوي آنها را مي دوشيد.شيرها را بر زمين مي ريزيد تا قيمتها همچنان بالا بماند..
نازيسم : دو گاو داريد.دولت به سوي شما تيراندازي مي كند و هر دو گاو را مي گيرد..
آنارشيسم : دو گاو داريد.گاوها شما را مي كشند و همديگر را مي دوشند..
ساديسم : دوگاو داريد.به هر دوي آنها تيراندازي مي كنيد و خودتان را در ميان ظرف شيرها مي اندازيد..
آپارتايد : دو گاو داريد. شير گاو سياه را به گاو سفيد مي دهيد ولي گاو سفيد را نمي دوشيد..
دولت مرفه : دو گاو داريد.آنها را مي دوشيد و بعد شيرشان را به خودشان مي دهيد تا بنوشند..
بوروكراسي : دو گاو داريد.براي تهيهء شناسنامهء آنها هفده فرم را در سه نسخه پر مي كنيد ولي وقت نداريد شير آنها را بدوشيد..
سازمان ملل : دو گاو داريد.فرانسه شما را از دوشيدن آنها وتو مي كند.آمريكا و انگليس گاوها را از شير دادن به شما وتو مي كنند.نيوزلند راي ممتنع مي دهد..
ايده آليسم : دو گاو داريد.ازدواج مي كنيد.همسر شما آنها را مي دوشد..
رئاليسم : دو گاو داريد.ازدواج مي كنيد.اما هنوز هم خودتان آنها را مي دوشيد..
متحجريسم : دو گاو داريد.زشت است شير گاو ماده را بدوشيد..
فمينيسم : دو گاو داريد.حق نداريد شير گاو ماده را بدوشيد..
پلوراليسم : دو گاو نر و ماده داريد.از هر كدام شير بدوشيد فرقي نمي كند..
ليبراليسم : دو گاو داريد.آنها را نمي دوشيد چون آزاديشان محدود مي شود..
دموكراسي مطلق : دو گاو داريد.از همسايه ها راي مي گيريد كه آنها را بدوشيد يا نه..
سكولاريسم : دو گاو داريد.پس به خدا نيازي نيست..
امير عظمتي

۱۳۸۲ تیر ۱۵, یکشنبه

كاريكلماتور شماره 165

ــ سياست همچون دريايي باشكوه و وسيع و پهناور و ژرف است. گاهي حال آدم را به هم مي‏زند.
ــ مأموران امداد آتش‏نشاني، براي مردي كه از ته دل مي‏خنديد، طناب انداختند تا بالا بيايد.
ــ چون مي‏خواستم فردا بيدار نشوم، يك بمب ساعتي كوك كردم و بالاي تخت گذاشتم.
ــ خانوم براي ميهمان‏هايش سنگ تمام گذاشت. تمام دندان ميهمان‏ها ريخت.
ــ به يك معتادي گفتند خيلي تابلويي. رفت موزه‏ي لوور خودش را بفروشد.
ــ جواني كه آرزوهايش بر باد رفته بود، از اداره هواشناسي شكايت كرد.
ــ خيلي خجالت كشيدم. همين روزها نمايشگاه مي‏زنم بياييد تماشا.
ــ وقتي پست بالاتري به او دادند، با چتر نجات سر كار رفت.
ــ نويسنده‏اي آن‏قدر خودش را سانسور كرد تا ناپديد شد.
ناصر خالديان

۱۳۸۲ تیر ۱۰, سه‌شنبه

كاريكلماتور شماره 164

ــ به كسي كه حرف راست مي زند ، اسب هديه برهيد ( تا پس از گفتن حقيقت به كمك اسب فرار كند ) .
ــ بعضي ها ، هم پاي زندگي بزرگ مي شوند و بعضي به پاي آن مي ميرند .
ــ بعضي ها را از سر راه بر مي دارند و بعضي را راه مي گذارند .
ــ حتي اگر ماه ا هم طلوع نكند ،نمي درخشد .