۱۳۸۴ تیر ۱۸, شنبه

مهرباني را در کودکي يافتم که آبنباتش را به درياچه نمک انداخت تا شيرين شود
انقدر براي غربت تک دانه موي سفيدم غصه خوردم که تمام موهايم سفيد شد
بيچاره آن خروسي که با صداي ساعت شماطه دار از خواب برمي خيزد
خوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .
سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .
زن شکسته ترين و خميده ترين ، ايستاده دنيا است

ست اسلامی

***

بخاطر افکار فسیل واری که داشت, جشنواره فسیلی راه انداخت.
آنقدر فکرش دست نخورده ماند, که کارتونک بست.
بخاطر افکار عتیقه ای که داشت, مغزش را به موزه سپرد.
مغز کوچکش در فضای جمجمه اش, لق میزند.

شیندخت