۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

کاریکلماتور شماره 197

ضربان قلب برای رسیدن به مقصد آخرت سکوت را جایز نمی شمارند.
فاصله بین ضربان قلب پرنده محبوس را غم بی پروازی پر می کند.
موجودی که لبخند می زند بار زندگی را سبکتر به دوش می کشد.
شکوفه در فصل بهار آسانتر از پرنده روی درخت می نشیند.
آب گل آلود روز روشن ماهی ها را شب تار می کند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

کاریکلماتور شماره 196

گلوبولهای سفید خونم جسد میکروب را اشکریزان تا گورستان به دوش کشیدند.
نسیمی که به تک درخت می وزد سرود تنهایی سر می دهد.
شکوفه پرواز هنگام پر کشیدن شکوفان می شود.
آدم برفی تگرگ اشک می ریزد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

کاریکلماتور شماره 195

بر مزار پاییز درخت غرق شکوفه بهاری می روید.
درخت بهاری نگاهم را شکوفه باران می کند.
گل سپاس بر مزار باغبان می روید.

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

کاریکلماتور شماره 194

مرحوم درخت با کمک نجار از نردبان چوبی بالا می رود.

ستارگان در دل شب به روشنی روز می درخشند.
قطرات باران در آغوش هم آب می شوند.
باد به کمک موج به ماهی می وزد.